لایتنـــــــاهی

خویشم همه غیر آمد؛ از غیر گسستم من...

لایتنـــــــاهی

خویشم همه غیر آمد؛ از غیر گسستم من...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بسیجی نوجوان» ثبت شده است

دو تا بچه یک غولی را همراه خودشان آورده بودند و های های می‌خندیدند. گفتم: «این کیه؟» گفتند: «عراقی!» گفتم: «چطوری اسیرش کردید.» باز می‌خندیدند! گفتند: «از شب عملیات پنهان شده بوده. تشنگی فشار آورده و با لباس بسیجی‌های خودمان آمده ایستگاه صلواتی شربت گرفته؛ بعد پول داده بود! این‌طوری لو رفت...» هنوز می‌خندیدند.

+ لینک بازنشر در سایت افسران: http://www.afsaran.ir/link/368924