لایتنـــــــاهی

خویشم همه غیر آمد؛ از غیر گسستم من...

لایتنـــــــاهی

خویشم همه غیر آمد؛ از غیر گسستم من...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوروش» ثبت شده است

     «ای قوم! من شما را به خدایتان فرامی‌خوانم؛ که او را...» کسی از میان جماعت، با صدای بلند گفت: «او را بپرستیم؟!» ذوالقرنین، سر تواضع فرود آورد و با لبخند گفت: «آری و...» کس دیگری گفت: «و بت‌های بزرگمان را کناری نهیم چرا که او یکتاست؟» از لحن سخره آمیز او، همه خندیدند.