در مُشتِ خاک ریشهی شمشاد میدود / همچون نسیم در قفس آزاد میدود
جسمِ مرا نگاه مکن، بیتو روحِ من / آتش گرفته ایست که در باد می دود
ما را به سرزمین دگرگونِ خود ببر / آنجا که صید در پیِ صیاد میدود
آنجا که با عبورِ تو از روی قبرها / خونِ دوباره در رگِ اجساد میدود
آنجا که کوچه کوچه خراسان شبیهِ رود / پای پیاده سمت سناباد میدود
میایستم کمی به تماشای کودکیم / دارد میان صحنِ گُهرشاد میدود
گویا شفا گرفته کسی باز در حرم / عالم به سوی پنجره فولاد میدود
من آمدم تو نیز میآیی به این امید / عمرم به سوی لحظهی میعاد میدود
- سیّد حمیدرضا بُرقعی -
- ۰ نظر
- ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۵۷