
یک نفر میخواست، اما پَر
نداشت
یک نفر پر زد، ولیکن سر
نداشت
یک نفر یک تکّه کاغذ دست
داشت
مینوشت؛ اما دگر جوهر
نداشت
یک نفر، نه! یک پلاک سوخته
خطّ خونش بر زمین آخر نداشت
یک نفر با نای جان لبیک گفت
لحظهای بعد آن صدا پیکر
نداشت
صد نفر بیرون بازی معترض؛
آخر این بازی چرا داور
نداشت؟